شايد مهمترين وظيفه در برابر بشريت ـ امروزه ـ ايجاد يك ديدگاه مشترك در مورد يك جامعهي بادوام و دلخواه باشد ـ جامعهاي كه بتواند در درون محدوديتهاي بيوفيزيكي دنياي واقعي، موفقيت دائمي ايجاد كند، آن هم به نحوي كه براي تمام انسانها، نژادها، و نسلهاي آينده يكسان و عادلانه باشد. اين ديدگاه ـ اگرچه بذر آن وجود دارد ـ ولي هنوز موجود نشده است. همه ما ديدگاه خاص خودمان را در مورد دنيا داريم ـ دنيايي كه واقعاً ميخواهيم ـ و نياز داريم تا بر ترسها و بدبيني خود غلبه كنيم و اين ديدگاهها را تقسيم كنيم و به آنها تكيه كنيم تا اينكه از دنيايي كه واقعاً ميخواهيم يك ديدگاه ايجاد كنيم. مؤثرترين عامل در اعمال تغيير در هر مسير خاصي، داشتن ديدگاهي واضح از هدف دلخواهي است كه به درستي توسط افراد تأثير پذيرفته از آن تقسيم شده باشد، چه يك سازمان باشد، چه يك جامعه چه يك قوم. دانيل يانكلوويچ ـ يك ناظر اجتماعي ـ در انتقال از نظر عمومي به قضاوت عمومي؛ نياز به برتري داشتن را شرح داده است. نظر عمومي كلاً به بيثباتي معروف است و با مواردي كه افراد بهخاطر آنها با ايدههاي وسيعتر مواجه نشدهاند، تناقض دارد. مثلاً افراد زيادي شديداً طرفدار تلاش بيشتر براي حمايت از محيط ميباشند، اما در همان زمان آنها با تغيير در سود مالياتي براي اينكار مخالفت ميكنن. رسيدن به قضاوت عمومي، همان فرايند حل اين اختلافات است. براي آغاز گفتگو و رسيدن سريع به قضاوت عمومي، مواردي را در غالب ديدگاه يا سناريو بررسي ميكنيم. اين مقاله مفاهيمي را به دنبال دارد. در حاليكه تعداد نامحدودي از ديدگاههاي ممكن براي آينده وجود دارد. من معتقدم كه اين چهار ديدگاه متضمن الگوهاي اصلي است كه در درون آنها اكثر اين تنوعها رخ خواهد داد. هر كدام از اين ديدگاهها مبتني بر چند فرضيه مهم در مورد نحوهي كار كرد دنيا ميباشند، كه شايد درست باشند شايد هم نباشند. اين قا لب به فرد اجازه ميدهد تا به وضوح اين فرضيهها را معلوم كند، ارزيابي كند كه براي ديدگاه مرتبط تا چه حدي مهم ميباشند و پيامدهاي آنها را در صورت غلط بودن بداند. چهار ديدگاه براي آينده اين چهار ديدگاه ناشي از دو ديدگاه اصلي جهاني ميباشند كه بازتاب اعتقاد فرد در پيشرفت فني ميباشد. هر كدام زا اين چهار ديدگاه بهعنوان يك �تاريخ آينده� ارائه شده است كه از نقطه برتر سال 2100 نوشته شده است. اين ديدگاهها شامل سناريوهاي منفي و مثبت، ترس و اميد، ميشوند كه به ما اجازه ميدهند تا بهطور كامل آنچه را كه آينده دربرخواهد داشت جستجو كنيم و در نتيجه در ميان انواع انتخابهاي پيچيده تصميماتي آگاهانه بگيريم كه تعدادي ديدگاه خوشبينانه فني نيز در اين ميان وجود خواهد داشت. اين يك ديدگاه ناقص در جامعهي غرب است و حاكي از تداوم روندهاي فعلي بهسوي آيندهاي نامعلوم است. ولي دو نوع از اين ديدگاه وجود دارد: يكي كه در آن فرضيات اصلي واقعاً در مورد دنياي واقعي صدق ميكند و يكي ديگر، ديدگاهي است كه اين فرضيات در آن باطل ميباشد. ديدگاه مثبت در مورد خوشبيني فني را �Star Treck� مينامم كه همنام مجموعهاي پرطرفدار تلويزيون ميباشد كه واضح و آشكارترين برنامه ميباشد. نمونه منفي خوشبيني تكنولوژيكي را �Mod Max� مينامم كه از فيلم معروف استراليايي سال 1979 گرفته شده است [Posta Pocalyptic] و متضمن بسيار ياز ابعاد اين ديدگاه ميباشد. ديدگاه بدبيني تكنولوژيكي؛ كمتر بر تغييرات فني متمركز است و بيشتر بر توسعه اجتماعي و جامعه تمركز دارد. اين ديدگاه را كه پاسخگوي افراد بدبين در مورد ماهيت و طبيعت دنيا ميباشد Ecotopia مينامم كه نام يكي از كتابهاي اواخر دههي 1970 ميباشد. اگر بدبيني تكنولوژيكي غلط باشد و خوشبيني درست؛ ـ در مورد وضعيت حقيقي دنيا ـ به نسخهي Big Government ميرسيم كه يك سناريو در مورد سياستهاي حمايتي دولت در ادارهي بازار آزاد ميباشد. هر كدام از اين ديدگاههاي آينده در ذيل از ديدگاه سال 2100 شرح داده شدهند. اين ديدگاه بهعنوان راوي ]خودشان صحبت ميكنند يا روايت ميكنند[ ذكر شدهاند كه اسامي و ماجراهاي خاصي دارند ـ نه اينكه شرايطي كلي داشته باشند ـ تا واقعيتر و طبيعيتر باشند. البته آنها صرفاً حكم كاريكاتور را دارند ولي اميدوارم كه دربردارندهي ماهيت اصلي ديدگاههايي كه طرح ميكنند باشند. ؟: ديدگاه ناقص خوشبيني تكنولوژيكي اين مقطع مهم در سال 2012 است؛ زماني كه فشار جمعيت در حال اوج گرفتن بود و منابع طبيعي در حال محدود شدن. تأثير گازهاي گلخانهاي كه ناشي از سوزاندن سوختهاي فسيلي است در حال ايجاد كردن مشكلاتي عديدهتر بودند. اما ايجاد انرژي فوزيوني باعث كاهش سريع سوختهاي فسيلي در دنيا شد كه تا سال 2050 به صفر خواهد رسيد و نهايتاً تأثير گلخانه ]گازهار گلخانهاي[ عضو خواهد شد. انرژي فوزيون بسيار بهتر و ارزانتر از انواع جايگزين بود و پايان ناپذير است. آلودگي هوا بهطور كلي بين سالهاي 2015 و 2050 از بين رفت؛ چونكه ماشينها از سوختهاي بدون آلودگي هيدروژني بهدست آمده از راكتورهاي فوزيون استفاده ميكردند. برق براي منازل، كارخانهها و موارد ديگر از طريق فوزيون بهدست ميآمد، بنابراين راكتورهاي خطرناك و كهنه Fission كمكم كنار رفتند ـ حتي برخي از نيروگاههاي برقي ـ آبي از كار افتادند تا برخي از رودخانههاي بزرگ به دامن طبيعت بازگردند. بهطور خاص تا سال 2050 تمام سدهاي رودخانه كلمبيا در Oregon تماماً حذف شدند و ماهيهاي وحشي قزلآلا توانستند آزادانه حركت كنند و زمينهاي لازم براي تخمريزي ماهيان دوباره ايجاد شدند. اين انرژي تميز و نامحدود تا حدي مهمي تأثير انسان بر محيط را كاهش داد در حالي كه دنيا همچنان در حال شلوغتر شدن بود. البته راهحل Coloneyهاي فضايي بود كه از مواد گرفته شده از كره ما و سياركها ساخته شده بود و انرژي آن از راكتورهاي جديد فوزيوني تأمين ميشد. Coloneyهاي اوليه بر روي ماه بود، بر روي Jupiter، و همچنين در فضاي خالي مدار منظومه شمسي. از آنجا گام كوچكي بود كه برخي از ؟هاي كوچك فضايي به سمت ستارههاي نزديكتر پرتاب شوند. تا سال 2050 حدود يك دهم كل جمعيت بيست ميلياردي دنيا در Coloneyهاي فضائي زندگي ميكردند، و كل جمعيت 40 ميلياردي بين زمين و بيرون زمين بهطور مساوي تقسيم ميشود. انتظار ميرود كه جمعيت زمين بيش از 20 ميليون نفر باشد و تقريباً تمام رشد و تولدهاي آينده در فضا خواهد بود. از آنجايي كه توليدو ساخت مواد غذايي عمدتاً بهطو اتوماتيك و بوسيلهي انرژي ارزان فوزيون ميباشد؛ صرفاً يك دهم مردم لازم است است كه كار كنند. اكثر آنها آزادند كه هرچه را برايشان منفعت دارد دنبال كنند. غالباً بزرگترين پيشرفتهاي اجتماعي و تكنولوژيكي از جانب افراد آلوده خيال ميباشد. مردم نيز زمان زيادي دارند تا با خانواده و دوستان بگذارنند و خانواده داراي چهار فرزند نيز، خانوادهي نرمالي ميباشد. Mad Max: كابوس بدبيني تكنولوژيكي اين نقطهي مهم در سال 2012 بود، زماني كه توليد جهاني نفت به اوج رسيد و كمكم شروع به افت كردن نمود. اين نفت كه آسان بهدست ميآمد به آساني تمام شد و قيمت آن شروع به بالا رفتن نمود. تمام پيشبينيها در مورد قيمت شديداً در حال افزايش نفت كه باعث ايجاد سوختهاي جديد و ارزانتر ميشد هيچگاه عملي نشد ـ صرفاً انواع گرانتر آن ايجاد شد. نفت آنقدر در اقتصاد مهم بود كه قيمت هر چيز ديگري در گرو آن بود و انواع جايگزين آن باعث ميشد كه سوختهايي گرانتر با همين مقدار حاصل شوند. انرژي خورشيدي همچنان منبع اصلي انرژي اي سياره است ـ براي زراعت، پرورش ماهي و جنگلداري ـ اما تبديل مستقيم نيروي برق نور هيچگاه به قيمت و ميزاني نرسيد كه بتواند رقابت كند ـ حتي منبع انصلي انرژي اين سياره است ـ براي زراعت، پرورش ماهي و جنگلداري ـ اما تبديل مستقيم نيروي برق نور هيچگاه به قيمت و ميزاني نرسيد كه بتواند رقابت كند ـ حتي با ذغال سنگ. البته اصلاًمهم نبود، چونكه تأثير گازهاي گلخانهاي در حال ديده شدن بود و آبوهواي زمين و سيستمهاي اكولوژيكي واقعاً در حال نابود شدن بودند. بالا آمدن آب دريا، اكثر شهرهاي هلند را در آب فرو برده بودند ـ بهعلاوه بخشهاي عمدهاي از بنگلادش، فلوريدا، لوئيزيانا و ديگر نواحي ساحلي سطح پائين ـ تا سال 2050 در آب قرار داشتند. وقتي كه بازارهاي مالي نشان دادند كه چه چيزي در حال رخ دادن است، همه چيز معلوم شد. در طول سقوط سهام بازار در سال 2016، Dow jones 78% ظرف سه روز در دسامبر افت كرد. اگر بهبودي مختصري حاصل شد وي بيش از هر زماني افت داشته است. چهار ديدگاه براي سال 2100 ماتريس سناريو وضعيت حقيقي دنيا خوشبينها درست ميگويند منابع نامحدود است بدبينها درست ميگويند منابع محدود است 0 خوشبيني تكنولوژي منابع نامحدود هستند. 0 پيشرفت فني ميتواند با هر مسئلهاي رويارو شود. 0 رقابت باعث افزايش پيشرفت ميشود، بازارها نيز الگوي هدايتكننده ميباشند. Star Treck 0 انرژي فوزيون عملي ميشود و بسياري از مشكلات محيطي و اقتصادي را حل ميكند 0 انسانها به سيستمهاي خورشيدي متوسل ميشوند در حالي كه جمعيت همچنان گسترش مييابد 0 MAD MAX 0 توليد نفت كاهش مييابد و هيچ جايگزين مناسبي براي آن يافت نميشود. 0 بازارهاي مالي فروميپاشند و دولتها تعضيف ميشوند و نميتوانند ارتشهاي خود را حفظ كنند و جمعيتهاي فقرزده و پراكنده را كنترل كنند. 0 دنيا بوسيلهي اتحاديههاي چندمليتي اداره ميشود. 0 بدبيني فني منابع محدود هستند 0 پيشرفت ميبايست كمتر به تكنولوژي وابسته باشد و بيشتر به توسعه اجتماعي تكيه كند. 0 همكاري باعث بيشتر شدن پيشرفت ميشود. بازار نيز در خدمت اهداف بزرگ است Big Government 0 دولت به شركتهايي كه به دنبال منافع عمومي نيستند، مجوز ميدهد. 0 انري فوزيون براي توسعه يافتن بهدليل استانداردهاي امنيتي كند ميباشد. 0 برنامههاي مربوط به برنامهريزي جمعي باعث ثبات رشد ميشود و درآمدها برابر ميشوند Ecotopia 0 اصلاحات مالياتي از نظر اكولوژيكي صنايع سودمند را ترجيح ميدهند و منابع آلودهكننده را سرزنش ميكنند. الگوها، نياز به حملونقل و انرژي را كاهش ميدهد. 0 دور شدن از كنسرسيوم باعث كاهش اتلاف ميشود. هم زيربناي فيزيكي و هم زيربناي اجتماعي آرام آرام خراب شدهاند ـ به همراه محيط طبيعي جمعيت انسان از زماني كه ويروس جهاني Oirbola تقريباً يك چهارم جمعيت انسان در سالهاي 2026 ـ 2025 را كشت؛ رو به كاهش بوده است. جمعيت انسان بهدليل قحطيهاي منطقهاي و جنگ بر سر آب و ديگر منابع طبيعي تضعيف شده بود، ولي بيماريها واقعاً شوكهكننده بودند. جمعيت دنيا در سال 2020 تا مرز تقريباً 10 ميليارد افزايش يافت. بيش از 2 ميليارد نفر بهدليل اين ويروس ظرف يك سال و نيم، از بين رفتند. از آن به بعد تقريباً در هر جايي نرخ مرگ از نرخ تولد بيشتر بوده و جمعيت فعلي 4 ميليارد نفري هنوز سالانه 2 % كاهش مييابد. دولتها ضعيف و تبديل به آثار سمبيك شدهاند. دنيا براي مدتي بوسيلهي اتحاديههاي چندمليتي اداره شده است كه رقابتي سخت براي منابع رو به تحليل دارند. توزيع رفاه بيشتر و بيشتر تحريف گرديده است. تحليل تدريجي مهارتها ارزشمند براي اتحاديههاي جهاني با حقوقهاي خوبي كارايي داشتند و باعث زندگي راحت و تأمين در مناطق بيگانه و كاملاً قوي ميشود. اين افراد زندگيشان را كاملاً وقف كارشان ميكنند و غالباً 90 تا 100 ساعت در هفته كار ميكنند و اصلاًبه مرخصي نميروند. بقيهي افراد در ساختمانهاي محدود يا در آسمانخراشها به زندگيشان ادامه ميدهند. هيچ مدرسهاي وجود ندارد، غذا كم است و يك تنازع دائمي براي ادامهي حيات وجود دارد. عمدهي جمعيت دنيا در شرايطي زندگي ميكنند كه تمامي Favellas قرن بيستم؛ مجلل بهنظر برسد. انقلابها و پيشرفتهاي تقريباً دائمي اجتماعي با كارايي و شايستگي وحشتناكي كه دارد متأسفانه توسط نيروهاي امنيتي واحد رها شدهاند (دولتها براي حفظ ارتشها ديگر توانايي ندارند). دولت بزرگ؛ منافع عمومي از سازمانهاي خصوصي پيش افتاده است. مقطع مهم در سال 2012 است؛ زمانيكه مجوز جنرال موتورز بوسيلهي دولت آمريكا لغو شد. چرا كه نتوانست منافع عمومي را دنبال كند. حتي اگر GM ماشين برقي را تكميل كرده بود نميتوانست تكنولوژي باطري ماشين را در اختيار ديگر توليدكنندگان ماشين بگذارد ـ حتي اگر براساس يك ليسانس بود. در عوض ترجيح داد كه يك قطب تك واحدي در مورد ماشينهاي برقي ايجاد كند تا به صورت انحصاري آنها را در چين با نيروي كاري ارزانتر توليد كند و منافع عمومي را از طريق قيمتهاي بالا جبران كند. بعد از اينكه يك سري مذاكرات اعمال شد؛ مسئولين دولت تصميم گرفتند تا قدرت تقريباً فراموش شدهشان را زنده كنند تا حق امتياز يك شركت را لغو كنند و اين تكنولوژي را از آن همهي مردم كنند. اين موضوع چنان ترسي را در ميان شركتهاي آمريكايي ايجاد كرده بود كه يك فكر مجدد در مورد روابط شركتها و مردم انجام شد و براي دولت اختيار و كنترل بيشتري در مورد رفتار شركتها در نظر ميگرفت. قوانين محدود دولتي باعث شده بود توسعهي انرژي فوزيون كند باشد در حاليكه موارد امنيتي كاملاً در حال جستجو بودند. هيچكس نميخواست كه مشكلات انرژي فوزيون تكرار شود. حوادث چرنوبيل و Mile Island چيزي نبود كه قابل مقايسه با انفجار يكي از راكتورهاي فيزيون فرانسه در سال 2005 باشد؛ كه باعث شد تقريبا يك چهارم حومهي فرانسه غيرقابل سكونت گردد و 100 هزار نفر را در جا از بين برد و باعث مرگهاي ناشي از سرطان زودرس در اروپا گرديد. بنابراين انرژي فوزيون نگاهي طولاني و بادقت دارد. مسئولين دولتي نيز به نيروگاههاي جديد انرژي فوزيون نياز داشتند تا توانايي مالي كامل را بهدست آورند؛ كه باعث توسعهي بسيار دقيقتري دراين صنعت ميگرديد (اگرچه اندكي كند ميشد). مالياتهاي بالا در انرژي فسيلي در برابر آثار گازهاي گلخانهاي واكنشي متقابل داشت و باعث تحريك تكنولوژيهاي انرژيهاي تجديدپذير گرديد. ميزان انتشار دياكسيدكربن در سال 1990؛ در سال 2005 كمتر شده بود و تا سال 2030 با اقدامات دولت و مالياتهاي بالا به همان ميزان حفظ شد. سپس راكتورهاي جديد فوزيون به همراه تجهيزات برقي نوري جديد و ارزانتر؛ تدريجاً نياز به سختهاي فسيلي را از بين برد و بدترين تأثير پيشبيني شده در مورد تغيير آب و هوا تغيير كرد. سياستهاي جمعيتي دولت كه بر تحصيل خانمها، دستيابي جهاني به روشهاي جلوگيري از بارداري و تنظيم خانواده تأكيد داشت؛ اقدام به ثابت كردن رشد جهاني جمعيت به ميزان حدود 8 ميليارد نفر نمود كه تقريباً براي كل قرن نوزدهم به همين ميزان باقي ماند (چند صد ميليون بالا يا پايينتر) يك جمعيت ثابت اجازه ميداد تا بسياري از موارد مشكلساز در زمينهي توزيع بالاخره حل شوند و توزيع درآمد در سطح دنيا متوازنتر گرديد. در حاليكه در سال 1999 مرفهترين طبقهي مردم دنيا حدود 83% درآمد جهاني را داشتند و فقيرترين طبقه اندكي بيش از 1 % تا سال 2092 طبقهي مرفه 30% و قشر آسيبپذير 10% دريافتي درآمد خواهند داشت. توزيع درآمد �بطري شامپاين� يك ظرف با ثباتتر گرديده بود. برخي از آزاديخواهان با اين وضعيت شديداً مخالفت كرده بودند و به اين بحث ميپرداختند كه اين وضع نميتواند براي پيشگاماني كه ريسك ميكنند تا رشد را تحريك كنند؛ انگيزهي كافي فراهم نميكند. اما دولتها صراحتاً با سياستهاي فاقد رشد يا داراي رشد كم موافق بودند و ترجيح ميدادند كه به جاي آن به تضمين پايداري اكولوژيكي و توزيع مساوريتر رفاه متمركز شوند. جمعيت ثابت انسان همچنين باعث كمشدن فشار بر موجودات ديگر ميشد. تعداد كلي گونههاي موجود بر روي زمين در طول قرن بيستم از 3 ميليون به 2/2 ميليون در سال 2010 تقليل يافته بود. اما اين رقم ثابت مانده بود و حتي در قرن نوزدهم چيزهايي را احيا كرده بود؛ كه مثلاً برخي از گونهها كه قبلاً فكر ميكرددند منسوخ شدهاند دوباره كشف شدند و برخي از ويژگيهاي طبيعي ارگانيزمهاي داراي رشد سريع ايجاد شدند. تخمين فعلي از تعداد گونههاي موجود بر روي زمين حدود 5/2 ميليون ميباشد و در سطح دنيا قوانين سختي در حال اجراست كه نهتنها از خسارتهاي بيشتر جلوگيري كند بلكه از تغييرات طبيعي حمايت كند. Ecotopia : ديدگاه قابل نگهداري و داراي مصرف كم اين مقطع مهم در سال 2012 است؛ زمانيكه اصلاحات ماليات اكولوژيكي تقريباً بهطور همزمان در آمريكا، اتحاديهي اروپا، ژاپن و استراليا؛ بعد از مباحثات و منازعات طولاني جهاني ـ غالباً در اينترنت ـ به اجرا گذاشته شد. در همان سال Herman Daly برندهي جايزهي نوبل بهدليل تعاملات بشري گرديد (كه قبلاً جايزهي اقتصاد بود) كه بهخاطر تلاشهاي وي بر توسعهي پايدار بود. يك گفتگوي وسيع و مشترك جهاني يك ديدگاه جايگزين را در اختيار دنيايي با ثبات ميگذاشت تا بتواند حمايت عمومي را به خود جلب كند. مردم بالاخره فهميدند كه دولتها ميبايست در شركتهاي چندمليتي اقدامي دوباره انجام دهند و قانين اصلي اين موضوع را دوباره تعريف كنند ـ اگر ديدگاه دقيقاًساخته شدهي آنها اجراشدني بود. مردم يك قضاوت قاطعانه در برابر سبك زندگي مصرفكنندگان بهخاطر يك زندگي بادوام انجام دادند. شعار اين انقلاب جديد اكنون معروف شده بود: �دوام، كيفيت، كارايي�. تمامي بهكارگيري سرمايههاي طبيعي تخمين هزينهي كامل اجتماعي را بهدنبال داشت و ماليات شغل و درآمد براي مردم كم درآمد يا داراي درآمد متوسط؛ كاهش يافت �ماليات منحني بر درآمد� يا پشتيباني اساسي از زندگي براي آنهايي كه زير خط فقر بودند فراهم شد. كشورهاي فاقد ماليات اكولوژيكي با ايجاد تعرفهي اكولوژيكي بر كالاهايي كه توليد ميكردند تنبيه ميشدند. QLI (شاخص كيفيت زندگي) بهعنوان معيار كلي عملكرد ملي جايگزين GNP شد اين اصلاحات تدريجاً در دورهي 2012 تا 2022 در آمريكا، اتحاديهي اروپايي، ژاپن و استراليا مطرح شد؛ كه به تجارتها زماني را ميداد تا خود را وفق دهند. بقيهي دنيا بهزودي از اين كار پيروي كردند و تقريباًتمامي كشروها تا سال 2050 اصلاحات را بايد تكميل ميكردند. آنها تأثيرهاي بعدي زيادي داشتند. سوختهاي فسيلي گرانتر شدند كه هم مسافرت و هم حملونقل كالاها را محدود ميكردند و استفاده از انرژيهاي جايگزين و تجديدپذير را ترغيب ميكردند. حملونقلهاي انبوه، دوچرخه و داشتن يك نياز مشترك در برابر ماشين يك معيار شده بود. اسكان انسانها در اطراف دهكدههاي كوچك با جمعيت 200 نفر اجام ميشد ـ چه اين مناطق در حومهي شهر بودند و چه در مناطق شهري ـ اين دهكده اكثر ملزومات زندگي را در بر داشت كه شامل مدرسه، كلينيك و مغازه ميشد كه تمامي آنها به آساني و با پاي پياده قابل دسترسي بود. همچنين اجازه داد تا احساس حقيقي زندگي اجتماعي كه در اواخر قرن نوزدهم از زندگي شهري ناپديد شده بود دوباره زنده شود. چنين تغييراتي به نحو مهمي GMP اكثر كشورها را كاهش داد اما QLI آنها را افزايش داد. بهدليل كاهش مصرف و هدردهي، نياز اندكي به درآمد مالي وجود داشت. تا سال 2050 هفته كاري در اكثر كشورها به 20 ساعت يا كمتر كاهش يافته بود و اكثر شغلهاي تماموقت بين دو يا سه كارمند تقسيم ميشد. مردم توانستند وقت بيشتري را طرف استراحت كنند ولي بهجاي تعطيلات لبريز از مطرف و ريختوپاش به فعاليتهاي اجتماعي (مثل ورزش يا كنسرتها) و خدمات عمومي (مثل مراقبت از كودكان و سالمندان) ميپرداختند. بيكاري تقريباً واژهاي بيمعنا شده بود درست مثل از بين رفتن فرق بين كار و تفريح مردم تواسنتند كارهايي را كه واقعاً دوست داشتند بيشتر انجام دهند و كيفيت زندگي آنها بالا رفت (درست مثل افزايش درآمدشان). بايد نگاهي دقيقتر به هزينههاي بالقوه اشتباه داشته باشيم. توزيع درآمد، تقريباً يك آمار غيرضروري شده بود، چرا كه درآمد با رفاه و قدرت برابر نبود و كيفيت زندگي تقريباً همه افراد نسبتاً بالا بود. در حالي كه مسافرت كم شده بود، مردم از طريق شبكه (نت) به ارتباطات الكترونيكي پرداختند. ارتباط جهاني بدون استفاده از مسافرت داراي مصرف منابع ]داراي هزينه[ قابل حفظ كردن بود. قضاوت در مورد اين چهار ديدگاه جامعه چگونه بايد بين اين چهار ديدگاه تصميمگيري و انتخاب كند؟ يك فرايند دو مرحلهاي به همراه تشكيل و شرح ارزشها شروع خواهد شد كه هدف آن يافتن يك سياست معقول براي اداره كردن فعاليتهاي بشري است. سركوب اجتماعي و رضايت در حيطهي اهداف بزرگ و ديدگاههاي بزرگ آينده و ماهيت دنيايي كه در آن زندگي ميكنيم؛ ايجاد ميشوند. وقتي كه توافقي حاصل شد، مؤسسات و روشهاي تحليلي آماده خواهند شد تا براي دستيابي به اين ديدگاه كمك كنند. سه مورد از اين ديدگاهها از اين بابت كه حاكي از تداوم جامعهي فعلي هستند (به جزMad Max) قابل حمايت ميباشند. اما لازم است كه ما نگاهي نزديك و دقيقتر به ديدگاههاي جهاني و مهم، فرضيات ضروري و هزينههاي بالقوه فرضيات غلط داشته باشيم. من قبلاً اين چهار ديدگاه را با اين موضوع در ذهن خودم، طرحريزي كردهام. ديدگاه جهاني (و سياستهاي موجود) در ديدگاه Star Trek رقابتي آزاد و خوشبين در مورد تكنولوژي است و فرضيه اصلي آن منابع نامحدود ميباشد ـ بهويژه انرژي ارزانقيمت. اگر اين فرضيه غلط باشد، هزينه پيگيري كردن اين ديدگاه جهاني و سياستهاي آن چيزي شبيه به ديدگاه Mad Max خواهد بود. به همين نحو، ديدگاه جهاني (و سياستهاي آن) Ectopia، بدبين به تكنولوژي و جامعه گرايست (اول جامعه!) و فرضيات اصلي آن اين است كه منابع محدود هستند و همكاري لازم است. اگر اين فرضيه؛ كه منابع محدود هستند؛ غلط باشد هزينه توجه به اين ديدگاه جهاني و سياستهاي آن، ديدگاه Big Government خواهد بود كه در آن سياست �اول جامعه� رشد را نسبت به ديدگاه بازار آزاد Star Trek كند خواهد كرد. گام بعدي در جهت رسيدن به قضاوت همگاني، به بحث گذاشتن اين چهار ديدگاه؛ با حضور اكثر شركتكنندگان است؛ كه بايد بعداً از آنها خواسته شود تا هر ديدگاه را برحسب تمايل و دلخواه بودن كلي آن ارزيابي كنند. اكثر آنهايي كه من قبلاً از ايشان آمارگيري كردهام ديدگاه Star Trek را بسيار مثبت ميدانند. عده كمي از آنها واكنش منفي به چنين دنيايي نشان دادهاند. Ecotopia ديدگاه مثبت بعدي بود. زير سوال بردن تكنولوژي بعد از بحث و ارزيابي در مورد اين سناريوها ميتوانيم يكي از اين دو ديدگاه جهاني را انتخاب كنيم (خوشبيني يا بدبيني در مورد تكنولوژي) و سياستهاي آنها را قبول كنيم، اما با ترديدي كامل و كاهشناپذير مواجه خواهيم بود. چه كسي ميداند كه فوزيون يا چيزي معادل آن اختراع خواهد شد يا نه؟ آيا ما بايد ديدگاه Star Trek را صرفاً (و سياستهاي خوشبينانه) انتخاب كنيم؛ به اين دليل كه پرطرفدار است يا به اين دليل كه مسري است كه در آن همه چيز اينگونه بهنظر ميرسد كه از قبل در حال اجراست!؟ از ديدگاه تئوري Game، اين مشكل؛ پاسخي نسبتاً واضح دارد: اين بازي فقط يكبار ميتواند انجام شود و احتمالات نسبي هر پيامدي كاملاً نامعلوم هستند. بهعلاوه ميتوانيم فرض را بر اين بگيريم كه جامعه ـ در كل ـ ميبايست دراين حالت بدون ريسك باشد. براي مجموعه سياستهاي خوشبينانه؛ Mad Max بدترين حالت خواهد بود. اگر Big Government نسبت به Mad Max مثبتتر ]يا داراي بعد منفي كمتر[ به حساب بيايد؛ آنگاه انتخاب كردن سياستهاي بدبينانه عاقلانه خواهد بود ـ حداقل تا زمانيكه اطلاعات بيشتري كسب شود. در واقع، در روشي كه من اين بازي را طرح كردهام؛ Mad Max تنها نتيجهي واقعاً منفي و تنها نتيجه غيرقابل حفظ و نگهداري ميباشد. ما بايد سياستهايي را تهيه كنيم كه به ما تضمين دهند كه به Mad Max ختم نخواهيم شد؛ بدون توجه به اينگه چه رخ خواهد داد. همچنين ميتوان مدعي شد كه احتمالات هر كدام از وضعيتهاي جهان در اين سناريو كاملاً نامعلوم نيست. در واقع اگر موفقيتهاي انرژي ارزان، نامحدود و غيرآلوده كنند، معلوم بود كه چقدر خوب خواهند بود؛ آنگاه انتخابها ميبايست با اين احتمالات سنجيده ميشدند. اما وابستگي كامل ديدگاه Star Trek به كشف يك منبع انرژي ارزان، نامحدود و فاقد آلودگي، مستلزم كم كردن احتمال به وقوع پيوستن آن ميباشد. با اتخاذ سياستهاي بدبينانه، امكان اين اختراع محفوظ ميماند اما، ما نبايد تا اين حد به آن وابسته باشيم. اين كار همانند اين است كه از بالاي يك مركز تجاري خودمان را پرت كنيم و انتظار داشته باشيم كه قبل از رسيدن به زمين، يك چتر نجات اختراع كنيم. بهتر است صبر كنيد تا قبل از پريدن چتر نجات را تهيه كنيم (و آن را كاملاً تست كنيم
حسین پناهی چه زیبا گفته روحش شاد
داستانی زيبا از مولانا اندر احوالات بعضی اطرافيان ما
جلسۀ توجيهي فرشتگان با ایرانیها، قبل از ورود به بهشت
780844 بازدید
66 بازدید امروز
221 بازدید دیروز
1154 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian